رمان ( عشق یا رفاقت ؟🔗
P:1
سلام بچه ها از معرفی رمان ام که حمایت نشد امیدوارم از پارت یک حمایت شه همین 💜
لایک یه پست چیزی رو کم نمی کنه پس خواهش میکنم لایک کن💚
برو ادامه 🩷🎀🔗
عشق یا رفاقت ؟
P:1
********************************
سلام سلام کیوتی ها
من یه رمان نوشتم از بی تی اس ❤️
واسه شما تا ازش لذت ببرید 🩷
قراره کلی طرفدار داشته باشه
(اگ حمایت شه )🔗
خب بیشتر از این صحبت نمی کنم و امیدوارم از این رمان لذت ببرید و ازم حمایت کنید🩷
********************************
تهیونگ : با صدای زنگ گوشی بیدار شدم 😪
بلند شدم خیلی خوابم میومد ...
یه هو یادم اومد که امروز تمرین داریم 😐
یه نگاهی به ساعت کردم دیدم ساعت 8 هست🤯
ای وای من ساعت 6 باید میرفتم استودیو .😱
گوشی رو نگاه کردم ۱۷ تماس از جین دارم :
چی ول ول.. ولی من که گوشی مو روی ساعت تنظیم کردم .
چرا زنگ نخورده ؟🤨
********************************
2 ساعت پیش :
دینگ ... دینگ ... دانگ ...
(صدای زنگ خوردن گوشی )
تهیونگ : اههه خدای من چقدر خوابم میاد نباید دیشب تا در وقت بیدار میموندم😓😓
آه گوشی مسخره خاموش شو دیگع 😑
(با صدای خواب آلود )
آه خاموش شد الان دوباره میتونم بخوابم😵💫
********************************
تهیونگ : ای وای خودم گوشی رو خاموش کردم😟😂
با عجله بلند شدم و دست وصورتم رو شستم 🫧🌧
لباس هام رو پوشیدم و ساک ام رو برداشتم .
👖👔👝
مین دو .... مین دو .....
(دستیار تهیونگ ) 👆
مین دو : چی شده تهیونگ ؟
تهیونگ : من امروز با ماشین خودم میرم استودیو آخه خیلی دیرم شده .
مین دو : باشه خداحافظ .
تهیونگ : خداحافظ .
سوار ماشین شدم و با سرعت به سمت استودیو رفتم خیلی خوشحال بودم که
خونه ام رو نزدیک استودیو خریده بودم و خیلی زود میرسیدم.
وقتی رسیدم ماشین رو در پارکینگ پارک کردم و با آسانسور رفتم بالا میدونستم آلان
بچه ها از دستم عصبانی هستن .... خب چه میشه کرد .... خواب موندم دیگع 😮💨🙄
********************************
خب پارت یک تمامید 😁
اگه خوشت آمد لایک کن تا پارت بعدی رو هم بدم ☺️
قراره رمان جذابی باشه🥳🥰
شرط : ۲ لایک 😅
اگه به شرط نرسه پارت نمی دم آخه من خیلی کار دارم درس ... امتحان.... ولی واستون دارم رمان میزارم اگه حمایت نشه چرا باید از وقت خودم بگذرم ؟
حالا امیدوارم حمایت شه😁☺️
خداحافظی 💚
لایک =❤️